مدیریت روی آب
یزدفردا؛ ماکان با حفظ همین مدیریت بر روی آب کشور و سدها و رودخانه ها و آب های روان و آب های زیرزمین و.... سایر آبها، چشم انداز روشنی را فراروی منابع آبی کشور قرار دهیم. چشممان آب نمی خورد که اگر مدیریت ها عوض شود،چیزی عوض شود.
رضا رفیع: یقیناً غلط فکر کردند آنهایی که همچین خیال کردند که روی آب نباید نظارت و مدیریت داشت. زهی خیال باطل!...امروزه،علم مدیریت چنان پیشرفت وحشتناکی کرده که حد و حساب ندارد. همه چیز در سایۀ مدیریت درست، به پیش می رود. حتی همین آب که خیلی ها تصور می کنند مدیرت کردنش مثل آب خوردن است.
این که در جوی می رود، آب است گرچه میراب آن خودش خواب است!
قدیم و ندیم نیست که آب روان، خودش از یک چشمه یا کوهسار به امان خدا جاری شود سمت سبز شهر و مردم آبادی از آن مشروب و سیراب شوند. مدیریت درست و حسابی نباشد بالای سرش، شدیداً سرش به می خورد سنگ. در مسیرش سنگ اندازی می کنند. یک نمونه اش را مرحوم ملک الشعرای بهار،شاعر و نویسنده،چنین تعریف می کند:
جـدا شـد یکـی چشمـه از کوهسـار به ره گشت ناگه به سنگـی دچـار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت کـرم کـرده راهی ده، ای نیکبخت
گران سنـگ تیــره دل سخـت سـر زدش سیـلی و گفـت: دور ای پسر
نجـنبیــدم از سیــــل زورآزمـــای که ای تو که پیش تو جنبم ز جای ...
فلذاست که در دنیای امروز، تولید و توزیع آب از همان ابتدا تا به آخر،از هر نظر،مدیریت کلان می شود تا مشکلی پیش نیاید. خب قطعاً کشور عزیز ما ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرچند که از حیث آب و هوایی، تقریباً معتدل تشریف داریم؛ اما الان حدود یک دهه است که یک مقداری با بارش کم باران و برف مواجه شده ایم که البته سیاسی نیست و ربطی به هیچ دولت فخیمه خاصی ندارد، بلکه به همۀ دولت ها مربوط است و خدماتی که در این راستا در دوران مشعشع خود داشته اند. (پیشاپیش،هرگونه استفادۀ تبلیغاتی و انتخاباتی از این قضیه را شدیداً محکوم می کنیم. لازم باشد، بد و بیراه هم می گوییم.)
فلاش بک فوری: یادم هست اوایل دهه ۹۰ خورشیدی، یکی از مدیران حوزۀ آب کشور که از قضا قائم مقام وزیر نیرو نیز بود؛ در یک نطق غرایی، از منفی شدن ذخائر آب خبر داد و حرف های خوبی زد و مثلاً گفت که:«در چهار دهه گذشته،میانگین بارش ها در کشور، از ۲۵۰ میلی متر به ۲۴۰ میلی متر کاهش پیدا کرده است.» توجه شما بینندگان عزیز را به ادامۀ این حرف های خوب جلب می کنم: ـ «هیچ نظامی نمی تواند مردم را با فشار،مجبور به مصرف بهینۀ آب کند. تنها راه این است که مردم،خود دغدغۀ آب داشته باشند. لازمۀ این جوش و خروش هم همان فرهنگ سازی است. در چند دهۀ گذشته،درآمدهای ناشی از نفت موجب شد تا روند مصرف آب این گونه بی رویه شود.»
ملاحظه فرمودید؟... خب پیش از شما،ما هم ملاحظه فرمودیم که این طور مثل سیر و سرکه داریم می جوشیم. هرچند که می دانیم لازمۀ این جوش و خروش، کار فرهنگی است. و حتم دارم که در این ماجرا هم رسانه ها و روزنامه ها مقصرند. عین داستان پولهای کثیف که آخرش به رسانه ها برگشت! همچنان که عرض کردیم، ظاهراً اشکال از مدیریت هم نیست. هیچ وقت هم نبوده است. همۀ مدیران ما شاهدند. در زمینه های دیگر هم بعید است که اشکالاتی بوده باشد. حرف بنده را قبول ندارید، حرف شخص وزیر را که لابد قبول می کنید؟... لهذا از همان ایام و با ذکر دقیق تاریخ، سند رو می کنیم. اگرچه در حد نیمرو!
سند زیرخاکی: «وزیر نیرو گفت: اگر بگوییم فقدان راهبردها،دانش و سرمایه و فناوری،موجب بالارفتن مصرف انرژی[توسط ملت فهیم ایران] شده؛ درست نیست. زیرا ما به هریک از اینها دسترسی خوبی داریم.»ــ به نقل از جراید(۸/۱۲/۱۳۹۲)
نتیجه و راهکار: ما از این همه صغری ــ کبری چیدن لازم و ملزوم،خداوکیلی چنین نتیجه می گیریم که به قول جناب سعدی:«هرچه هست،از قامت ناساز ماست» که برماست. نه مدیریت مشکلی دارد،نه منابع. هیچ منبع آبی هم سوراخ نیست. اشکال کار فقط برمی گردد به «رفتار مصرفی آب» ما که باید با کار فرهنگی درست و حسابی، مشکل برطرف یا کمرنگ شود. صمیمانه به خودم عرض می کنم که: ای نویسندۀ محترم این مطلب،برو خودتو درست کن!.... البته این دلیل نمی شود که در پایان این عرایض،چند تا راهکار معقول هم طبق روال معمول خودمان بیرون ندهیم:
۱ـ تغییر فشار: درست است که هیچ نظامی با فشار بر ملت نمی تواند باعث مصرف بهینۀ آب توسط آنها شود؛اما اگر یک مقداری فشار آب را کم کند،شاید بشود. ملت بعضاً می بینند فشار آب خوب است،شیر را تا آخر باز می کنند. انگار که شیر نفت است لاکردار!
۲ـ تعویض شیر: در یک اقدام دولتی،تمامی سازمان ها وصاحبان مراکز و منازل،موظف به تعویض شیرهای آب شوند. همه باید از شیرهایی که دارای چشم الکترونیکی هستند،استفاده کنند. خودمان که صدبار گفتیم چشم اما در عمل کارخودمان را کردیم؛بلکه چشم های الکترونیکی شیرها ما را به یک مصرف کنندۀ درست تبدیل کنند. طوری که خودمان هم نفهمیم تغییر الگوی مصرف مان از کجا آب خورده است!
۳ـ تثبیت مدیریت: کماکان با حفظ همین مدیریت بر روی آب کشور و سدها و رودخانه ها و آب های روان و آب های زیرزمین و.... سایر آبها، چشم انداز روشنی را فراروی منابع آبی کشور قرار دهیم. چشممان آب نمی خورد که اگر مدیریت ها عوض شود،چیزی عوض شود. الان نصف لوله های آب کشور نشتی دارد و کلی آب هدر می رود. خب اگر در حوزۀ مدیریتی ما هم ضعف و مشکلی وجود داشت، الآن آن نصف دیگر لوله های آب مملکت هم نشتی داشت. خداوکیلی نداشت؟...