روزگار غریب وبی کسی است برادر! برایت قصه می گویم باز !

قصه جوان بلندبالا سینه ‌ستبر که دریایی از عشق و دانش و کوشش در آن جا می گرفت و اندیشه و سواد و ذوقی که کمکش بود تا خوب بشنود، بنویسد و منعکس و پیگیری کند از تبار مسافران به دارالعباده که سخت یزدی و ساکن شد.
قصه مهدی جلیلیان نماینده اسبق خبرگزاری فارس خبرنگار و تحلیلگر شش‌دانگ که وجودش برای یزد غنیمت بوده و هست.
در دوران شهرداری مهندس عظیمی زاده که به رسانه و فرهنگ علاقه خاص داشت یزد آوا را راه انداختم، از او هم بعنوان خبرنگار شهری و همراه و با تجربه در روزنامه نگاری دعوت کردم و این آشنایی فرصتی برای شناخت فردی و کاری او شد و تقریبا همه تیم یزدفردا به اضافه افرادی که برای یزدآوا جذب گردیم باهم بودیم تا عنادها و فشارها با هم شود تا رویاهای همشهری شدن یزدآوا محقق نشود بعد در همین اثنی مدتی نماینده همشهری هم شد و...
کم کم شنیدم که آقا مهدی خبرگزاری فارس را سه طلاقه کرد و جای خالی او در کنفرانس‌های خبری و خبرهایش و حتی خبری و عکسی از او در دنیای مجازی نبود؟
راستی کسی از جلیلیان با آنهمه خبر؛ خبری دارد؟
از مدیران، نمایندگان، مدیران کل استان و ... می پرسم چه خبر از جلیلیان ؟
البته شنیدم بیماری داشته، عمل و ... شنیدم در خانه کتاب می خواند و .... چه بی وفاییم!
زیبنده است، امید دارم اولین خبر یزدفردا خبری از جلیلیان و سلامتی او و احوالپرسی دوستی، همکاری یا مدیری از وی باشد.
البته اگر این را نگویم دلم فغان می کند قدیمها روحانیون و علما برای عیادت پیش قدم بودند و با ترک این فعل توسط آنها به ما هم سرایت کرده .
یادتان باشد خبرگزاری فارس تنها پوشش دهنده نماز جمعه ها بود، آیا امام جمعه ای از نبود او خبری دارد یا تنها رسانه ها و خبرنگاران موظف هستند تا پوشش دهنده حضور و سخنان آنها باشند.
سیاسیون و نمایندگان اصولگرا آیا یکبار پرسیده اند آن جوان خوش قامت تنومند کجا خم شده و یا با قامت رعنایش زندگی می کند؟

خدایا لحظه ای ما را به خود وامگذار

  • نویسنده : حسین جلالی سردبیر یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا