یزدفردا؛ «سرانه مصرف لبنیات نسبت به ۱۵ سال قبل تقریباً به یک‌سوم رسیده/ سوپرمارکت‌ها مواد لبنی را به دلیل نخریدن مردم به کارخانه برمی‌گردانند.»

راضیه حسینی:

هیچ مشکلی نیست. در عوض یک صداوسیما داریم که با تبلیغات جذابش همه‌ی نداری‌های‌مان را می‌شورد و می‌برد. هر بار که دست و پای‌مان اتفاقی روی کنترل تلویزیون می‌رود و یکی از شبکه‌ها روشن می‌شود، چند نفر که انگار از سیاره‌ای دیگر آمده‌اند، جایی که دهان‌شان همواره کش آمده و خندان است و اگر بخواهند هم بسته نمی‌شود، در حال تبلیغ هواپز، یخچال پر از خوراکی، لوازم‌خانگی ازدم‌قسط، و همین‌طور کلینیکی دندان‌پزشکی با تجهیزات رؤیایی هستند.

مات رنگ و رخ تبلیغات می‌شویم و با خودمان می‌گوییم اگر زندگی، آن چیزی است که در تبلیغات است پس ما چه می‌کنیم؟ اگر زندگی همان چیزی است که ما در حال انجامش هستیم، پس آن‌ها چه می‌کنند؟

کسی می‌داند یخچال‌های قسطی شیک و بی‌نام‌ونشان فروشگاه‌های بزرگ که طرح‌های ویژه مخصوص بازنشستگان دارند را چطور می‌توان پر کرد؟ کسی به فروشگاه‌های بزرگ گفته است حقوق بسیاری از بازنشستگان چقدر است؟

آن‌قدری است که بیشتر از یخچال، نیاز دارند خوراک داخلش از دم قسط فروخته شود. آن‌قدری است که با بیمه‌ی تکمیلی بازنشستگی هم، باز نمی‌توانند از نزدیکی یک دندان‌پزشکی ساده رد شوند، چه برسد به کاخ و قصر دندان که هر بار با کلی بازیگر تبلیغ می‌شود.

به نظرمان با اوضاع فعلی گرانی‌ها و اضافه‌شدن لبنیات به لیست نخریدن‌ها، همان بهتر خداداد عزیزی را بیاورند در تلویزیون. در حال حاضر میزان ناسزاهایی که تبلیغات تلویزیونی با سبک زندگی شاد و خندان‌شان به مردم می‌دهند از ناسزاهای وی بیشتر است.

البته که بهتر است هیچ توهینی وجود نداشته باشد، اصلاً کاش تلویزیون مثل قدیم که دوازده شب برفک پخش می‌کرد، الان از صبح تا شب، و شب تا صبح برفک پخش کند. دل‌مان برای نقطه‌‌های سفید همیشه مشغول و ساکت تنگ شده است. گاهی مدت‌ها بهش خیره می‌شدیم. آن‌ها خیلی جذاب‌تر و دیدنی‌تر از برنامه‌های پر لیچار و تبلیغات پر طمطراق تلویزیون بودند.

نقطه‌های سفید و سیاهی که سرشان به کار خودشان بود و هیچ‌وقت نه حرفی می‌زدند و نه کاری می‌کردند که به درد ملت اضافه شود. یادش به‌خیر.

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا