به نام خدا

شاید فکر کنید نویسنده یا می خواهد یک مشت حرف تکراری بزند یا یک پاچه خواری حسابی به راه بی اندازد  باید در جواب بگویم هرگز اینطور نیست ، می نویسم چون این سایت را پل ارتباطی خود و استادم و استاندارم دیدم .....بگذریم

راستی این سئوالی است که شما هم بهتر است در مورد ان فکر کنید چرا عاصی باید بماند ؟ البته پیشنهاد می کنم برای پاسخ دادن به این سئوال دو چیز را در نظر نداشته باشید یکی نفع دنیایی خودتان دوم نفع دنیایی   عاصی را !

حال من با در نظر گرفتن این دو شرط معتقدم عاصی باید بماند به خاطر اینکه سالها در کلاسها به ما درس می داد که دیانت ما عین سیاست ماست درسی که عده ای به ان می خندند عاصی باید بداند او دیگر عاصی نیست او نماینده افراد ی است که این اندیشه را دارند که دین توانایی اداره حکومت را دارد و حاکم باید شخصی باشد که مبانی اسلامی را به خوبی می شناسد

شاید عاصی بتواند افرادی را پیدا کند که د ر اداره امور اداری استانداری از او مسلط تر باشند اما این کافی نیست عاصی باید بداند اوست که به شایسته سالاری اسلامی اعتقاد دارد و می تواند بماند و به این افراد که آنهارا کم کم می شناسد میدان بدهد آری این طبیعی است که عاصی نمی تواند و نباید در بعضی مسائل اقتصادی و عمرانی نظر کارشناسی بدهد اصلا او برای این کار نیامده همیشه مدیریتهای کلان کارهای جزئی را واگذار می کنند و هیچ کس انتظار نداردکه بر ریز مسائل تمامی حوزه ها مسلط باشند ؟

و اما از زاویه دید عاصی  هم اگر بی غرض مرض به مسئله او نگاه کنیم می بینیم استعفا و ترک صحنه راه حل منطقی برای گریز از سوال داور در روز موعود نیست چرا که این رفتن خود سوالی  خواهد شد در پیشگاه الهی فردا از عاصی می پرسند تو که رفتی آیا شایسته تر از خود یافتی ؟ کسی که  سیاستش عین دیانتش باشد و بر مبانی  اسلام آگاه و معتقد باشد ؟ شاید عاصی بگوید بله آنوقت می گویند آیا و قتی می رفتی مطمئن بودی او در جایگاه خودش قرار می گیرد ؟ عاصی که نمی تواند بگوید بله ! سکوت می کند !

از او می پرسند آیا تو نمی توانستی او را د ر کنار خودت بگیری و چنان به او میدان بدهی که تمامی توانش رابه کار گیرد آیا آنقد ردر استانداری کار نبود که هم تو کار کنی هم صد تا بهتر از تو ؟

خلاصه هر چی این سئوال جواب را جلو تر می برم بیشتر به این نتیجه می رسم اگر عاصی نخواهد نفع دنیایی خود یعنی راحتی  که در نداشتن مسئولیت است را در نظر بگیرد باید بگوید بر من تکلیف است بمانم چون برای من تنهایی این دنیا و از دست دادن و نق زدن دوستان و شبهه افکنی و کار شکنی انان که اعتقاد دارند دین و دین داری و مبانی اسلامی نمی تواند حکومت را اداره کند  تحملش برای من بسیار آسان تر از پاسخ دادن به پرسشهایی است که رفتنم برایم ایجاد می کند و البته استاد می داند که  با توکل به خدا انسان احساس تنهایی نمی کند و خسته نمی شود و کارها چنان حل می شود که از محاسبات خارج است در پایان باید گفت ما وظیفه داریم با اداره امور بر مبنای دستورات اسلام این مسئله را به جهانیان نشان دهیم که امکان این امر وجود دارد و اصلا تنها راه رسیدن به جامعه دادگر همین است و از این طریق زمینه را برای ظهور مهدی موعود آماده کنیم

نامه وارده                                              یزد فردا 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا