وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً

ترجمه 
 
  • از پی آنچه ندانی که چيست مرو ، زيرا گوش و چشم و دل ، همه را ، بدان بازخواست کنند

  • ترجمه فولادوند
    و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.

  • ترجمه مجتبوی
    و از پى آنچه بدان دانش ندارى مرو، كه گوش و چشم و دل، از همه اينها بازخواست خواهد شد.

  • ترجمه مشکینی
    و از چيزى كه بدان علم ندارى (در مرحله اعتقاد و گفتار و عمل) پيروى مكن، زيرا گوش و چشم و دل، هر يك مورد سؤال قرار خواهند گرفت (از انسان درباره كارهاى آنها و از آنها درباره كارهاى خودشان مى‏پرسند)

  • ترجمه بهرام پور
    و چيزى را كه بدان علم ندارى پيروى مكن، همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سؤال واقع خواهند شد

 

تفاسیر مختلف قرآن
تفسیر نور
ذكر چشم و گوش و دل در آيه، شايد از باب نمونه باشد، زيرا در قيامت علاوه بر خود انسان، از دست و پا و اعضاى ديگر هم سؤال مى‏شود <100> و آنها به سخن آمده، اعتراف مى‏كنند. <101> و ممكن است براى اين باشد كه انگيزه‏ى پيروى از ديگران از طريق ديدن يا شنيدن و يا انديشه و درك است.
در طول تاريخ، بسيارى از فتنه‏ها و نزاع‏ها، از قضاوت‏هاى عجولانه يا حرف‏هاى بى‏مدرك ونظريه‏هاى بدون تحقيق و علم، بروز كرده است. عمل به اين آيه، فرد و جامعه را در برابر بسيارى از فريب‏ها و خطاها بيمه مى‏كند. چرا كه خوش‏بينى بيجا، زودباورى وشايعه‏پذيرى، جامعه را دستخوش ذلّت وتسليم دشمن مى‏كند.
تقليد كوركورانه، پيروى از عادات وخيالات، تبعيّت از نياكان، باور كردن پيشگويى‏ها، خواب‏ها، حدس‏ها و گمان‏ها، قضاوت بدون علم، گواهى دادن بدون علم، موضعگيرى، ستايش يا انتقاد بدون علم، تفسير و تحليل و نوشتن و فتوا دادن بدون علم، نقل شنيده‏هاى بى‏اساس و شايعات، نسبت دادن چيزى به خدا و دين بدون علم، تصميم در شرايط هيجانى و بحرانى وبدون دليل وبرهان، تكيه به سوگندها و اشك‏هاى دروغين ديگران، همه‏ى اينها مصداق «لاتَقف ما ليس لك به علم» بوده و ممنوع است.
به مقتضاى روايات متواتر و معتبر، پيروى از اصول قطعى شرعى (مانند فتواى مجتهد، يا علمى كه به اطمينان‏هاى نزديك به يقين اطلاق مى‏شود) پيروى از علم است. همچنان كه مردم از نسخه‏ى پزشك متخصّص و دلسوز، علم پيدا مى‏كنند، از فتواى مجتهد جامع‏الشرايط و متّقى نيز علم به حكم خدا پيدا مى‏كنند. بنابراين اين مرحله از علم كافى است، هر چند علم درجاتى دارد و مراحل عميق‏تر آن مانند: علم اليقين، حقّ اليقين و عين‏اليقين مى‏باشد.
امامان معصوم‏عليهم السلام، اصحاب خود را از شنيدن و گفتن هر سخنى باز مى‏داشتند و به آنان توصيه مى‏كردند كه دربانِ دل و گوش خود باشيد. ودر اين امر، به اين آيه «لاتقف ما ليس لك به علم» استناد مى‏كردند.
چنانكه امام صادق‏عليه السلام براى متنبّه كردن شخصى كه هنگام رفتن به دستشويى، توقّف خود را در آنجا طول مى‏داد تا صداى ساز وآواز همسايه را بشنود، اين آيه را تلاوت كرد وفرمود: گوش از شنيده‏ها، چشم از ديده‏ها ودل از خاطرات مؤاخذه مى‏شود. امام سجادعليه السلام نيز فرمود: انسان حقّ ندارد هرچه مى‏خواهد بگويد. <102>
1- زندگى بايد براساس علم واطلاعات صحيح ومنطق وبصيرت باشد. «لاتقف ما ليس لك به علم»
2- بازار شايعات را داغ نكنيم و با نقل شنيده‏هاى بى‏اساس، آبرو و حقوق افراد را از بين نبريم. «لا تقف ...»
3- قرآن بساط ساحران، كاهنان و پيش‏گويان را كه مردم ساده‏لوح را دور خود جمع مى‏كنند، بر هم مى‏زند. «لاتقف ما ليس لك به علم»
4- راه شناخت، تنها حس نيست، دل نيز يكى از راههاى شناخت است. «السمع و البصر و الفؤاد»
5 - در قيامت، از باطن و نيّات هم بازخواست مى‏شود. «الفؤاد»
6- ايمان به قيامت وحسابرسى خداوند، عامل پيدايش تقواست. «كلّ اولئك كان مسئولا»
7- بهره‏بردارى صحيح نكردن از جسم و امكانات، مؤاخذه خواهد داشت. «كلّ اولئك كان مسئولا»
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا