حساب کتاب (طنز)

آری فصل امتحانات بچه ها نزدیک است .من یک کارمندساده میراث فرهنگی هستم یک پسردارم کلاس سوم دبستان ،آری اسم گل پسر م اسفندیاراست وما اورا دیار صدامی کنیم.اوهم من رابابا صدا نمی کند به من میگویدپدرم ازاین پس پدرم یعنی من ودیار یعنی پسرم.

آری درس شیرین ریاضی ودرخانه پدرهمیشه ریاضی دان خوبیست.برای پسرم چندسوال ریاضی مطرح کردم به شرح ذیل وچون معلم ریاضیشان اصرارداردسوالات مثل کتاب نباشد این گونه سوال درآوردم.امیدکه دیار پاسخگوباشد.

پدرم :دیارجان اگردرجشن و مراسم تقدیر از دست اندرکاران سفرهای نوروزی کلیه هزینه های مربوط به ساخت جایگاه، نور، صدا، تصویربرداری، دعوت از هنرمندان، موسیقی، مجری، قاری، تبلیغات محیطی، چاپ کارت های دعوت و هزینه های مرتبط از محل یکی از مراکز وابسته به سازمان میراث تأمین شده که حدود بیش از 800 میلیون تومان برآورد شده است.اگردرهراستان متوسط400 نفرکارمند میراث فرهنگی وجود داشته باشد.به هرنفر چه مبلغی می رسد.

دیار: پدرم چنداستان داریم .

پدرم :  شمافعلا 31 حساب کن .

بعدازچنددقیقه

دیار : بیاپدرم میشه حدودا هرنفر 666/000 ریال

پدرم : آفرین دیارجانم حالاسوال بعد

پدرم : سازمان میراث فرهنگی مبالغی را تحت عنوان هزینه های سفر نوروزی به استان ها به منظور هزینه حمل و نقل و پذیرایی بین راهی مدعوین اختصاص داده است که جمعاً حدود ۶ میلیارد تومان تخمین زده می شود. اگردرهراستان متوسط400 نفرکارمند میراث فرهنگی وجود داشته باشد.به هرنفر چه مبلغی می رسد.

بعدازچنددقیقه

دیار : پدرم میشه 5/000/000 ریال

پدرم : حالااگراین دوراباهم جمع کنی میشه چند

دیگه پدرفکرش رانمی کردم که پسرش جواب سیاسی بده

دیار : پدرم میشه میتینگ در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی به نام مراسم تقدیر از دست اندرکاران سفرهای نوروزی پنجشنبه بیست ونهم فروردین

پدرم : بلندشوبرودرس بخوان توراچه به سیاست ،دیاراگردیگه سیاسی شدی دیگه بابادیارصدات نمیکنه میشی اسفندیارتوشناسنامت.

دیاردیدخیلی اوضاع پسه زوددفترکتاباش راجمع کردورفت.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا