هنگامی كه شهید حكیم از عراق هجرت كرد، افقی تازه و فرصت های تاریخی در برابرشان گشوده شد. او با مهاجرت به جمهوری اسلامی ایران و در سایه انقلاب امام خمینی( ره) فرصت را برای ایجاد تحول فكری و نهضت فراگیر علمی مساعد یافت. چرا كه اندیشمندی فقیه و پژوهشگری نوآور بود و از این فرصت گران بها برای گسترش آگاهی و نهضت فراگیر اسلامی به نحو مطلوب بهره برداری كرد.

 

شناسه كتاب

 

در نجف(زندگی و مبارزات آیت الله شهید محمد باقر حكیم)نام مجموعه ای است كه توسط آقای اصغر استاد حسن معمار نگاشته شده و نویسنده در آن قسمتی از زندگی  شهید بزرگوار را به قلم كشیده است. چاپ اول كتاب در بهار سال 1392 به تعداد 2500 نسخه تكثیر و به بازار كتاب عرضه شده است. این اثر كه دارای 128 صفحه است و از نظر ابعاد ظاهری كوچك است منظور خود را در سبك داستانی خاص ارائه نموده است. اثر مذكور با مقدمه شروع و مطالب خود را طی چهار فصل بیان و در نهایت با سرانجام و تصاویر به اتمام رسیده است. خاندان حكیم از جمله خانواده های برجسته و پر نفوذ عراق است كه همچون سایر شخصیت های تشیع كه با تلاش خستگی ناپذیر برای احیای هویت شیعه و عزت بخشیدن به این اقلیت مظلوم كوشیده اند تلاش نموده و در این راه شهدای زیادی را تقدیم كرده است. شهید آیت الله سید محمد باقر حكیم  از جمله این شهداست. این شهید از راه های مختلف از جمله از طریق ارتباط مستقیم و مستعمر با   اسرای عراقی و چه در عراق به عنوان رئیس مجلس اعلای اسلامی با مردم در تماس و در جریان مشكلات آن ها قرار می گرفته است. 

 

 

 

فصل اول

 

در فصل اول كتاب آقای مهدی زمانی كه  اهل قم و از آزادگان جنگ تحمیلی است. و از طرفی وی از بیماری صعب الا علاج سرطان رنج می برد و مراحل شیمی درمانی خود را طی می كند. چگونگی ملاقات خود با شهید حكیم را كه از جوار بارگاه اولین مظلوم عالم یعنی امیرالمومنین علیه السلام آغاز گردیده را بیان و در این زمینه مطالبی آورده است. یكی از این مطالب كه شهید در پاسخ سئوال آقای مهدی زمانی كه آقا چرا آنقدر نسبت به چند سال پیش تغییر كرده اید به جنایات صدام در عراق و ... اشاره می كند به اتفاق وارد صحن شده و پس از عرض سلام و ارادت به مولا علی علیه السلام شهید به درد دل و تا حدودی معرفی خود می پردازد و از این كه مدت ها از نجف دور و در ایران اسكان داشته می گوید. ادامه می دهد كه 63 سال پیش در این شهر( نجف ) متولد شده، پنجمین فرزند از ده فرزند در خاندان حكیم است كه همگی اهل علم و تقوی بوده اند پدرش را سید محسن حكیم معروف به« امام » حكیم معرفی می كند. به مشكلات پدرش كه در جنگ جهانی دوم برای اداره یك خانواده بزرگ 11 نفری تحمل كرده اشاره دارد. شهید تا سال چهارم ابتدایی در مدرسه« منتدی النشر» تحصیل نموده بعد وارد حوزه می شود و سال ها در حوزه نجف تحصیل می نماید. سال ها در محضر آیت الله صدر تلمذ كرده است. شهید با اجازه آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین به درجه اجتهاد می رسد و تدریس فقه و اصول را در مسجد هندی نجف آغاز می كند. در 25 سالگی به عنوان استاد اصول دین وارد دانشكده الهیات بغداد شده و زمانی كه درگیری میان سید محسن حكیم و رژیم عفلقی بالا می گیرد و خطر روز به روز خاندان حكیم را بیشتر تهدید می كند. پدرش تمامی امور را به وی واگذار می كند این هنگامی است كه خاندان حكیم در كوفه تحت محاصره رژیم بعثی قرار داشته است. شهید تعداد شهدای خاندان حكیم را 62 نفر اعلام و اظهار علاقه می كند كه خود او هم كه 63 سال دارد شصت و سومین شهید خاندان باشد.

 

 

 

 فصل دوم

 

فصل دوم كتاب چگونگی شهادت حكیم را تشریح نموده و با تاكید وی قبل از شهادت به محافظین خود مبنی بر این كه آقای زمانی را به خاطر مصون ماندن از گزند بعثی ها هر چه زود تر و بعد از زیارت كربلا به مرز ایران برده و روانه كشورش كنید یاد نموده. حكیم روز جمعه بعد از نماز با زبان روزه همراه تعدادی از نفرات عراقی هنگام خروج ازبارگاه  مولا علی علیه السلام مورد حمله تركش ها ی خودرو بمب گذاری شده قرار گرفته و به آرزوی قلبی خود می رسند. نویسنده كه با كمك محافظان شهید حكیم به كربلا و زیارت آن مكان مقدس اعزام شده حین زیارت در حرم از طریق بلندگو های حرم پیام تبریك وتسلیت مقام معظم رهبری در مورد شهادت شهید حكیم و تعدادی از همراهانش را می شنود و به یاد سخنان یكی از محافظان شهید می افتد كه به وی گفته بود: پس از سرنگونی صدام، شهید برای بازگشت به عراق( نجف ) لحظه شماری می كرد. روزهای آخر با هم به مشهد رفتیم. آن جا با امام رضا( علیه السلام) خداحافظی كرد. بعد هم كه دیدار آیت الله خامنه ای پیش آمد رهبر انقلاب از حكیم خواست وقت دیگری را برای بازگشت به غراق انتخاب كند اما شهید اصرار كرد كه به او اجازه دهند به نجف برگردد. می گفت استخاره كرده و خوب آمده است. رهبری اختیار را به خودش سپرد.

 

 

 

 حكیم در بیشتر عملیات های جنگی دفاع مقدس شركت می كرد. یك بار همراهش از طریق مرز پیرانشهر به دشت حاج عمران رفتیم. منطقه طوری بود كه دشمن متوجه حضورمان شد و توپ و خمپاره از هر سو سرازیر شد. بعد هم هواپیما ها بالای سرمان به پرواز درآمدند از ایشان خواستم كه اجازه دهند از منطقه عقب نشینی كنیم قبول نكرد. بعد كه آتش هواپیما ها بیشتر شد به وسیله یك فروند چرخ بال ایرانی از صحنه دور شدیم در تمام این مدت كوچكترین نشانه ای از ترس و ناامیدی در چهره حكیم ندیدم.

 

 

 

 نویسنده روبروی قبر شش گوشه به یاد وصیت پدرش كه در آخرین لحظات عمر از او درخواست نایب الزیاره بودنش در سفر كربلا را كرده بود و طلب خاك تربت از جانب مادرش و درخواست همسرش برای بچه دار شدن می افتد و ... توسط محافظین شهید حكیم جهت مداوا به منزل یكی از اطبای دوستدار حكیم رفته و پس از مداوا به خاطر وضعیت وخیم عراق اجازه ماندن و شركت در تشیع جنازه حكیم به وی داده نمی شود و ناگزیر از حركت به سوی ایران می شود. هنگام خداحافظی دست خطی از جانب حكیم به وی داده می شود كه در آن محورهایی برای پیشرفت مسلمین ارائه و سفارش شده كه عبارتند از: محور اول: حركت جهادی و رهایی بخش مردم مسلمان عراق. با وجود این اقدامات خشونت بار حزب بعث ادامه دارد، و تلاش هایی كه از سوی آمریكا و غرب و حتی برخی كشورهای منطقه به منظور متوقف ساختن این حركت به عمل می آید. محور دوم- همراه كردن جنبش جهادی مردم عراق با نیروهای مسلح آن كشور. محور سوم – متحد و یكپارچه نمودن مواضع جنبش های مخالف حزب بعث برای قیام همگانی مردم عراق علیه حزب بعث.

 

 

 

محور چهارم- انسجام و هماهنگ نمودن مواضع سیاسی دولت های منطقه به منظور موفقیت طرح دگرگونی داخل عراق. محور پنجم – جلب و حمایت افكار عمومی جهان از حركت مردم عراق. حكیم تنها شخصیت عراقی بود كه از اردوگاه های اسرای عراقی بازدید می كرد و آن ها را نسبت به هویت اسلامی و اصالت ملی و تربیت اسلامی خود و خانواده هایشان سفارش می كرد. و سرانجام هم جانش را در راه آزادی و نجات آنان از دست داد.

 

 

 

فصل سوم

 

در فصل سوم كتاب نویسنده چگونگی خروج از مرز و ورود به داخل كشور خود و تغییر حال و دیدن خود در بیمارستان ساسان در تهران و ورود تعدادی دانشجوی پزشكی در اتاق وی و ... مطالبی را بیان نموده و با دریافت نوارهای ارسالی توسط محافظین شهید حكیم  به آدرس پستی خود در تهران مطالب خود را در مورد شخصیت شهید ادامه می دهد. به هر حال می توان گفت كه شهید محراب آیت الله سید محمد باقر حكیم از اندیشه های سیاسی و فكری مكتب شهید صدر سیراب شده، و پس از مهاجرت از عراق این اندیشه را ترویج كرده است. در زمینه پیشبرد حركت فرهنگی و علمی مسئولیت های سنگینی بر عهده داشت. از این جهت با همكاری برادران خود، دانشكده اصول دین بغداد را تاسیس كرد. از این دانشكده تاكنون ده ها شخصیت علمی فارغ التحصیل شده و در مناطق مختلف جهان به ترویج فرهنگ و دانش دینی اشتغال دارند. ایشان تلاش های خستگی ناپذیری در راه گسترش علوم قرآنی در حوزه های علمیه نجف و دیگر مراكز علمی داشتند كه آثار آن ها هنوز مشهود می باشد. وی اولین شخصیتی بود كه این ابتكار عمل را نشان داد و به عراق بازگشت تا رسالت و مسئولیت سنگینی را كه مدت ها در خارج از كشور به دوش می كشید در میهن خود پایه گذاری كند. ایشان پس از ورود به عراق، دیدگاه و برنامه های خود را برای آینده و سازندگی كشور بیان كرد.

 

 

 

نویسنده از قول ماجد مجید غماس رئیس دفتر شهید محراب در مورد تشكیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق می گوید: این مجلس ابتدا با حضور شاگردان شهید آیت الله صدر، تعدادی از علمای برجسته عراق، حزب الدعوه اسلامی، سازمان پیكار اسلامی و سازمان جندالاسلام تاسیس شد. اما چند سال بعد گروه های دیگری به آن پیوستند. هدف اصلی تاسیس مجلس، هدایت مبارزه و جهاد مردم مسلمان عراق بود. و در این راه واحد نظامی مجلس نقش ارزنده ای در هماهنگی گروه ها و شاخه نظامی جنبش های اسلامی عراق ایفا نمود بعدها این واحد ها به لشكر بدر تبدیل شدند. این لشگر در دوران جنگ تحمیلی و پس از آن در داخل خاك عراق دارای پایگاه نظامی بودند. او به بیان بعضی از ویژگی های آیت الله شهید محمد باقر حكیم پرداخته است: عالم و آگاه به مسائل سیاسی روز، مرد عمل و جهاد، مجتهد و الگوی مجاهدان فی سبیل الله در صحنه مبارزه، فقیهی اصولگرا و مفسر قرآن و مدرس علوم اسلامی، او به تشكیل سپاه بدر برای كارهای نظامی و یا موسسه شهید صدر كه منشا خدمات زیادی به عراقی های شده است نیز اشاره می كند. او به شعار و رهنمون دادن مردم اكتفا نمی كرد بلكه همیشه سعی داشت شعارهای خود را به مرحله عمل برساند. طبیعی است كه در حوزه سیاسی برخی كشمكش های گروهی، جناحی و سیاسی بروز می كرد. با وجود آن كه برخی مخالفان با لحنی تند از او انتقاد می كردند ولی شهید حكیم هیچ واكنش منفی نشان نمی داد حتی آن ها را برادر خطاب می كرد و می گفت برادران ما نظرشان این است. حكیم معتقد بود كه همه تجاوزها و توهین ها به ساحت او، تاوان مسئولیت سنگینی است كه بر دوش دارد. آیت الله سید عبدالعزیز حكیم، برادر مبارز و دانشمند شهید محراب در مورد وی مطالبی گفته كه به برخی از آن ها اشاره می شود. و با توجه به علاقه مندی شهید حكیم به اهمیت لزوم گسترش فرهنگ و آگاهی، به مطالعه و تحقیق در معارف اسلامی ادامه و با حضور در كنار استاد شهید آیت الله صدر، فرصت گرانبهایی را در پیشرفت علمی خود در زمینه های گوناگون فراهم كرد. در نتیجه این تحقیقات و بازنگری تاریخ اسلامی، كتاب های متعددی درباره چگونگی شكل گیری و تحول مفاهیم اسلامی تالیف كرد. از جمله كتابی را تحت عنوان« شبهه های متشرقاق درباره قرآن» تالیف كرد. آیت الله حكیم هنگام اقامت در حوزه علمیه نجف اشرف و پیش از تبعید از عراق، مسئولیت سنگینی در آموزش و تربیت كادرهای عراقی و عرب و توانمند سازی استعدادهای ذهنی و شكوفایی ابتكارهای آن ها در ابعاد گوناگون داشته است. از سوی دیگر، به نمایندگی از سوی پدر در بسیاری از جشن ها و آئین های مذهبی و گردهمایی های سیاسی شركت می كرد. شهید محراب در بسیاری همایش ها و كنفرانس های بین المللی شركت می كرد. او برای گسترش آگاهی  و رهایی ملت عراق آرزوها و رویاهای بلند و ارزشمندی در سر می پروراند، اما شرایط آن روز عراق برای تحقق این خواسته ها مساعد نبود، چرا كه نظام های حاكم، به ویژه رژیم حزب بعث كه با كودتای شوم قدرت را در دست گرفته بود، خصومت و دشمنی جدی با اعتقادات و باورهای اسلامی داشتند، و به هیچ وجه اجازه باروری و شكوفایی اندیشه های اسلامی را نمی دادند.

 

 

 

هنگامی كه شهید حكیم از عراق هجرت كرد، افقی تازه و فرصت های تاریخی در برابرشان گشوده شد. او با مهاجرت به جمهوری اسلامی ایران و در سایه انقلاب امام خمینی( ره) فرصت را برای ایجاد تحول فكری و نهضت فراگیر علمی مساعد یافت. چرا كه اندیشمندی فقیه و پژوهشگری نوآور بود و از این فرصت گران بها برای گسترش آگاهی و نهضت فراگیر اسلامی به نحو مطلوب بهره برداری كرد. ایشان فعالیت سیاسی را در پرتو مسئولیت شرعی می دانست. بنابراین می كوشید ارتباطش را با خدا و فرهنگ اصیل اسلام مستحكم كند. همواره احساس می كرد كه باید موضع گیری های خود را بازنگری كند تا نكند اشتباهی یا لغزشی از او سر زده باشد. شهید محمد باقر حكیم در سنین جوانی در كلاس های دروس بحث( خارج فقه ) بزرگان علم و دین همچون آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی و آیت الله شهید سید محمد باقر صدر شركت كرد.و در سال 1964 در زمینه فقه اصول و علوم قرآن از آیت الله العظمی شیخ مرتضی آل  یاسین درجه اجتهاد دریافت كرد. از سال 1964 علاوه بر تدریس در حوزه علمیه چند سالی هم رشته علوم قرآنی را در دانشكده اصول الدین شهر بغداد تدریس كرد، و در بازبینی كتاب های شهید صدر( فلسفه ما و اقتصاد ما ) شركت داشت. فعالیت های سیاسی و جهادی بر ضد رژیم صدام، سید محمد باقر حكیم را از پیگیری دروس حوزوی باز نداشت، و هنگام حضور در جمهوری اسلامی به تحصیل برخی رشته های علوم خارج فقه، همچون قضاوت، جهاد، امربه معروف و نهی از منكر و ولایت فقیه ادامه داد.

 

 

 

 شهید محراب یكی از معدود اندیشمندانی است كه به علت برخورداری از جایگاه علمی و مقام اجتهاد دینی مسئولیت های ذیل را بر عهده داشته است :

 

1 ) ریاست شورای عالی مجمع دارالتقریب مذاهب اسلامی، 2 ) عضویت هیئت امنای جمعیت مذاهب اسلامی، نایب رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل البیت ( علیه السلام ) بسیاری از مراجع عظام و رهبران بزرگ اسلام به پاس خدمات ارزشمند این شهید محراب، در حق او گواهی دادند. امام خمینی(ره)  در قدردانی از زحمات و صبر و پایداری  آقای حكیم، او را« فرزند شجاع اسلام » توصیف كرد. آیت الله سید محمد باقر صدر نیز در تجلیل از شاگرد و دوست دیرین خود، آیت الله حكیم را«بازوی فداكار خود » خوانده است.

 

 

 

 

 

برش هایی از كتاب:

 

در صفحه 22 كتاب می خوانیم:

 

نجف، همیشه پر رمز و راز بوده. سال ها در این شهر طلبه بودم و برای شنیدن سخنان بزرگان و اولیای خدا در كلاس های درس حاضر می شدم، اما یادم نمی رود روزی كه در همین شهر، پدر باب مخالفت با صدام را آغاز كرد. من آن زمان، چیزهایی را كه یاد گرفته بودم، به دیگر طلبه ها یاد  می دادم. یكبار قصد سخنرانی در صحن حضرت را داشت. جمعیت زیادی جمع شدند تا حكم جهاد با رژیم صدام را از زبان امام حكیم بشنوند.

 

 

 

 در صفحه 68 كتاب آمده است:

 

آیت الله العظمی سید محسن حكیم فرزندان خود را بسیار خوب تربیت كرد. ایشان نه فقط به عنوان پدر، بلكه مانند یك مربی دلسوز، فرزندانش را آموزش داد. به طور نمونه در حوزه ی كسب علم و دانش، فرزند ارشدش آیت الله سید یوسف حكیم و فرزند پنجم خود سید محمد باقر حكیم را به فراگیری علوم حوزوی تشویق كرد.

 

 

 

در صفحه 100 كتاب می خوانیم:

 

شهر نجف، در سالیان دراز حكومت حزب بعث در عقب ماندگی قرار گرفته و مدارس و حوزه های علمیه ی آن كهنه و فرسوده شده است، تصمیم گرفته شد در كنار مرقد آیت الله سید محمد باقر حكیم یك مجتمع بزرگ فرهنگی و علمی و دینی ساخته شود، تا طلاب و دیگر علاقه مندان به فقه و دانش اهل بیت( ع ) از آن بهره مند شوند. و به نوعی جبران آن عقب ماندگی هم بشود.

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا